سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 9964

  بازدید امروز : 4

مطالب قبل - درمسیرنور

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

لینک دوستان

لوگوی دوستان


 

درباره خودم

مطالب قبل - درمسیرنور
رضایزدی
بنده ای از بندگان حضرت پروردگار

 

لینک به لوگوی من

مطالب قبل - درمسیرنور

 

بایگانی

مطالب قبل

 

جستجوی سریع

 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

اشتراک

 

 

ای انس! بر شمار دوستان بیفزا، که آنان شفیع یکدیگرند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

صحیفه سجادیه واحادیث معصومین

نویسنده:رضایزدی::: چهارشنبه 85/7/5::: ساعت 11:26 صبح

 

به نام خدا

 

                یادداشتی شتابزده برسفرپر مخاطره شمال

شایدبه جرات بتوان ادعاکرد که بزرگترین مشکل امروز ما علی الخصوص درمحیطهای اداری که مثل سرطان کشنده ای به جان آدمهاافتاده ودمارازروزگار آنهادرآورده مساله تیعیض وپارتی بازی باشد.دروزارتخانه ما این مساله به حدی است که بسیاری از کارکنان رااز دل ودماغ انداخته و انها به شدت از اوضاع جاری گلایه دارند وبه هرشکل ممکن سعی میکنند صدای اعتراض خودرا به گوشهای شنوابرسانند که البته ان چه به جایی نرسد فریاد است.

یکی از این تبعیضها که تصویر ناهنجارو کریهش دل خیلیها را به درد آورد و باعث رنجشها ، عقده ها ونابودی انگیزه های فراوان شد تبعیض فاحش دراستفاده از امکانات سیاحتی و گردشگری در فصل تابستان بود.به گونه ای که بهترین ویلاهاو سوییتها دربهترین اماکن تفریحی وسیاحتی کشور به راحتی ودر حد وفور و رایگان تنها دراختیارآن عده ای بود که یا مدیر بودند ویا نور چشم مدیران . هرکس رییس بود یا باحضرات سروسری ورابطه ای داشت در هر شهر خوش آب وهوایی که می خواست  از شمال گرفته تاجنوب کشور بهترین امکانات اقامتی دولتی را برای خودش وحتی  فک وفامیل وآشنایانش ردیف می کردند وهرکس هم که فاقد پست ریاستی، روی تملق ، زبا ن چرب ونرم و رابطه های آن چنانی بود اگر چه عنوان کارشناس ارشد راهم با خود یدک می کشید، سرش بی کلاه می ماند. او یا باید در لیست سهمیه بندی شده اداره رفاه! ثبت نام می کرد وباپرداخت هزینه های سفرسراز یک متل شلوغ دریک ساحل کثیف وپرازدحام در می آورد و یا شخصا دل به دریا می زد و شب را در هر شرایطی که پیش می امد بازن وبچه کنار خیابان می خوابید. ساختمانهای دولتی مناطق توریستی کشوردربست دراختیار مدیران و وابستگان ونورچشمی های آنها بود وبقیه را حتی به داخل صحن حیاط  این ساختمانها راه نمی داددند....

واقعا دردناک است که بعد از سالها خدمت در این وزارتخانه، درشهر غربت، حتی اجازه ندهند کلمن خودرا از اب ساختمانی که متعلق به وزارتخانه توست  پرکنی چه رسد به این که اجازه دهند برای فراراز باران ممتدی که امان همه رابریده وقیمت اتاقهای اجاره ای را سرسام آورکرده اقلادرنمازخانه شان شبی را به صبح برسانی . وچقدر دردناک تر است که با چشمان خودت ببینی درهمان جا که تورا راه نمی دهند چند ماشین مدل بالا با مسافرینی که هیبت آنان اصلا به همکاران سازمانی تو نمی خورد با نشان دادن یک تکه کاغذ درنهایت احترام وارد ساختمان می شوند تاشب را در سوییت مخصوصی که برای آنها رزرو شده البته اگر ان رابپسندنداطراق کنند!

نگهبان یکی ازاین ساختمانها به تو که با چشمهای ازحدقه درآمده  این قیافه های اجق وجق را تماشامی کنی که به چه آسانی در برویشان باز می شود، می گوید: خیلی از مهمانهای ما اصلا کارمند نیستند.سفارش شده از ما بهترانند....

واین همه را زن وبچه توهم که ان طرف خیابان توی ماشین زیر باران نا امید به انتظار نشسته اند ، می بینند و تو می مانی که به آنها چه جواب دهی. به دخترت که می گوید بابا عجب همکارایی داری وبه پسرت که می گوید:بابا چرا تو نامه نگرفتی؟ مگه به تو ازاین نامه ها نمی دادند؟....

 ودست آخر همسرت به دادت می رسد:

مقصر باباتونه بچه ها اون باید قبل از سفر نامه می گرفت ، هماهنگ می کرد وبعد به آرامی گفت : عیب نداره بابا یه شب که هزارشب نمی شه امشبو تو ماشین سر می کنیم ، راستی این جابسیج نداره بریم بسیج توکه کارت بسیجی فعال داری!!


موضوعات یادداشت


سوم خردادروزمقاومت وپیروزی

نویسنده:رضایزدی::: سه شنبه 85/7/4::: ساعت 1:7 عصر

سوم خردادروزفتح خرمشهرگرامی باد

2

"فتح خرمشهر فتح خاک نیست، فتح ارزشهای اسلامی است. خرمشهر شهر لاله های خونین است. خرمشهر را خدا آزاد کرد."

از بیانات رهبر کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی (قدس سره)

در خیال خرمشهر که کنار کارون آرام نشسته بود، هیچ صدای خمپاره ای نبود. نخلستان هایش صدای چرخ های تانک را تا آن روز نشنیده بود، تا شهریور ماه 59 که خرمشهر، خونین شهر شد. پس از گذشت روزهای تاریک و پر دود اسارت، در سوم خرداد 1361 شهر از اشغال درآمد. خرمشهر نخل های سوخته، نخل های بی سر...

فتح خرمشهر (سوم خرداد 1361) در تاریخ جنگ ایران و عراق از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. خبر آزادی خرمشهر آن چنان شگفت‌آور بود که در سراسر میهن اسلامی ما مردم را به وجد آورد. با اعلام خبر فتح خرمشهر مردم ایران بسان خانواده‌ای بزرگ که فرزند از دست رفته خود را باز یافته است اشکهای شادی و شعف خود را نثار روح شهدای حماسه‌آفرین صحنه‌های شورانگیز این نبرد کردند. برای پی بردن به عظمت این نبرد حماسی کافی است بدانیم که نیروهای متجاوز عراق پیش از نبرد سرنوشت ساز رزمندگان ما برای آزادی خرمشهر در اطلاعیه‌ای به نیروهای خود دستور داده بودند که دفاع از خرمشهر را به منزله دفاع از بصره، بغداد و تمام شهرهای عراق محسوب دارند. همچنین تجهیزات و امکانات دفاعی دشمن در این منطقه نشان می‌داد که عراق خرمشهر را به عنوان نماد پیروزی خود در جنگ به حساب آورده و قصد داشته است به هر قیمت،‌ این شهر را در تصرف نیروهای خویش نگهدارد.

هنگامی که مرحله اول و دوم عملیات بیت‌المقدس به پایان رسید و رزمندگان ما در اطراف خرمشهر مستقرشدند، رادیوی رژیم بعثی، می‌کوشید در تبلیغات کاذب خود، حضور نیروهای عراق را در خرمشهر به رخ بکشد تا توجیهی برای ترمیم روحیه نیروهای شکست خورده و رو به هزیمت عراق باشد. فتح خرمشهر در زمانی کمتر از 24 ساعت، موجب شد که بخش قابل توجهی از نیروهای مهاجم عراقی به اسارت نیروهای جمهوری اسلامی ایران درآیند.

نبرد بزرگ، سرنوشت‌ساز و غرورآفرین بیت ‌المقدس که برای رها سازی خرمشهر از سلطه‌ نیروهای مهاجم عراقی انجام شد، از دهم اردیبهشت ماه تا چهارم خرداد ما 1360 به طول انجامید. این نبرد حماسی علاوه بر پایان بخشیدن به 19 ماه اشغال بخشی از حساس‌ترین مناطق خوزستان و آزادسازی خرمشهر، ضربه‌ای سهمگین و کمرشکن به توان رزمی و جنگ طلبی‌های دشمن مهاجم وارد ساخت.

کوتاه سخن اینکه عملیات بیت‌المقدس به عنوان برجسته‌ترین عملیات پدآفندی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در تاریخ نظامی 8 سال دفاع مقدس ثبت شده است.

اگر امروز در هر شهر و روستا به گلزار شهیدان گذر کنیم و تاریخ نقش بسته بر سنگرها را مرور کنیم، خواهیم دید که مجموعه شهیدان سوم خرداد 1360 الگویی کوچک از ملت مقاوم ایران است که چونان سپهری پر ستاره می درخشد. شادیهای به یاد ماندنی خودجوش و سراسری پس از آزادسازی خرمشهر نیز برگ دیگری از این حماسه ملی بود و نشان داد که مردم سراسر اقطار و بلاد ایران اعم از آن که هرگز خرمشهر را به چشم دیده باشند یا نه چگونه از شنیدن خبر این پیروزی ساعتها به دست افشانی و پایکوبی پرداختند وهزیمت دشمن اشغالگر را از خاک میهن جشن گرفتند.

سوم خرداد یک حماسه ملی است؛ اگر حضور ملت در صحنه جبهه های دفاع نبود، نه حماسه آن پیروزی تحقق می یافت و نه حماسه حضور مردم در جشن پس از پیروزی. لذا به حق می توان گفت پاسداشت فتح خرمشهر در گرو پاسداشت حضور مردمی در همه صحنه هاست.

بیاد سوم خرداد سالروز حماسه همیشه تاریخ ایران ...آزادی خرمشهر

مسجد جامع خرمشهر، قلب شهر بود که می‌تپید و تا بود مظهر ماندن و استقامت بود. مسجد جامع خرمشهر، مادری بود که فرزندان خویش را زیر بال و پر گرفته بود و در بی‌پناهی پناه داده بود و تا بود مظهر ماندن و استقامت بود و آنگاه نیز که خرمشهر به اشغال متجاوزان در‌آمد و مدافعان ناگزیر شدند که به آن سوی شط خرمشهر کوچ کنند باز هم مسجد جامع، مظهر همه آن آرزوهایی بود که جز در پازپس‌گیری شهر برآورده نمی‌شد. مسجد جامع، همه خرمشهر بود.

خرمشهر از همان آغاز، خونین‌شهر شده بود. خرمشهر خونین ‌شهر شده بود تا طلعت حقیقت از افق غربت و مظلومیت رزم‌آوران و بسیجیان غرقه در خون ظاهر شود. و مگر آن طلعت را جز از منظر این آفاق می‌توان نگریست؟ آنان در غربت جنگیدند و با مظلومیت به شهادت رسیدند و پیکرهاشان زیر شنی تانکهای شیطان تکه تکه شد و به آب و باد و خاک و آتش پیوست. اما… راز خون آشکار شد. راز خون را جز شهدا درنمی‌یابند. گردش خون در رگهای زندگی شیرین است اما ریختن آن در پای محبوب، شیرین‌تر است؛ و نگو شیرین‌تر، بگو بسیار بسیار شیرین‌تر است.

راز خون در آنجاست که همه حیات به خون وابسته است. اگر خون یعنی همه حیات… و از ترک این وابستگی دشوارتر هیچ نیست پس، بیشترین از آن کسی است که دست به دشوارترین عمل بزند. راز خون در آنجاست که محبوب خود را به کسی می‌بخشد که این راز را دریابد. آن کس که لذت این سوختن را چشید در این ماندن و بودن جز ملالت و افسردگی هیچ نمی‌یابد.

آنان را که از مرگ می‌ترسند از کربلا می‌رانند. مردان مرد، جنگاوران عرصه جهادند که راه حقیقت وجود انسان را از میان هاویه آتش جسته‌اند. آنان ترس را مغلوب کرده‌اند تا فتوت آشکار شود و راه فنا را به آنان بیاموزد.

آنان را که از مرگ می‌ترسند از کربلا می‌رانند. وقتی که کار آن همه دشوار شد که ماندن در خرمشهر معنای شهادت گرفت، هنگام آن بود که شبی عاشورایی برپا شود و کربلائیان پای در آزمونی دشوار بگذارند…

کربلا مستقر عشاق است و شهید سید محمد علی جهان‌آرا چنین کرد تا جز شایستگان کسی در آن استقرار نیابد. شایستگان، آنانند که قلبشان را عشق تا آنجا آکنده است که ترس از مرگ، جایی برای ماندن ندارد. شایستگان جاودانند؛ حکمرانان جزایر سرسبز اقیانوس بی‌انتهای نور نور که پرتوی از آن همه کهکشانهای آسمان دوم را روشنی بخشیده است.

یادی از خرمشهر


موضوعات یادداشتمناسبتها



[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com